سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 برهان امکان اشرف و اثبات مهدویت

صغری: بی شک انسانی که همه ی کمالات انسانی را دارد (امام) ، وجودش شریف تر از انسان های دیگر است که تنها برخی از آن کمالا ت را دارند.
کبری : هر گاه شی ء ممکنی تحقق یابد که کمالا ت وجودیش کمتر از شی ء ممکن دیگری است آ ن ممکن شریف تر باید پیش از او موجود باشد
نتیجه : از مشاهده ی انبوه انسان هایی که تنها برخی از کمالات رادارند به اصل وجود امام پی میبریم .

تفاوت دو قاعده ی لطف وامکان اشرف
قاعده ی لطف بیشتر به بعد اجتماعی وحکومتی وهدایت تشریعی وظاهری امام نظر داشت ؛ در حالیکه قاعده ی امکان اشرف ناظر به بعد وجودی و تکوینی و باطنی امام است .
2) از ویژگی های مهم امکان اشرف این است که همراه با اثبات اصل وجود امام ، استمرار وجود مبارک او را در گستره ی عالم عالم بشزیت تا آ خرین فرد انسانی نیز ثابت می کند .
این برهان با نگاه به کل هستی ساختمان آ ن را به گونه ای می یابد که جایگاه وجو د امام ذاتاً پیش از سایر انسان ها است در حالی که قاعده ی لطف با نگاه به وجود آفریدگار وذات وصفات کمالی او در می یا بد که لازمه ی هدفمندی خلقت وتکلیف وجود حتمی و مستمر امام است.






نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89 اردیبهشت 23 توسط کیوان
طبقه بندی: برهان امکان اشرف و اثبات مهدویت

امام مهدى (ع) در راه و کار خود سازش‏ناپذیر است و در اجراى حدود و احکام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعیتى خدایى دارد، چشم‏پوشى و مسامحه‏اى در راه و روش او نیست، از ملامت ملامتگران نمى‏هراسد، از هیچ مقام و قدرتى نمى‏ترسد، و بدون هیچگونه ملاحظه‏اى تبهکاران را کیفر مى‏کند و صالحان زاهد و ساده‏زى و بى‏آلایش را در مصادر امور مى‏گمارد.
قاطعیت، خصلت همه رهبران راستین الهى است، و این خصلت در وجود مبارک امام مهدى (ع) در حد اوج و کمال است. و معیار پاکسازى اجتماعات بشرى همین است. عینیت‏یافتن عدالتى فراگیر و ریشه‏سوزى هر ظلم و ستم باید بدون کمترین ترحم و ارفاق و استثنایى صورت گیرد، بطورى که در هیچ جاى جهان علت فساد و عامل بیدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدریج‏به مناطق دیگر نفوذ کند، و به توطئه و کارشکنى در کار سامان بخشیدن به جامعه بشرى بپردازد.
این تجربه همه دوران تاریخ است که سازش و ارفاق و ملایمت در پاکسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گردیده است تا پس از گذشت اندک زمانى، نیروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشکل یابند، و از پشت‏به نیروهاى مردمى و انقلابى یورش آورند، و ضربه‏هاى کارى وارد سازند، و آنان را بکلى از پاى درآورند، یا دست‏کم تضعیف کنند و در راه و کارشان ناموفق سازند. این موضوع تجربه همیشگى تاریخ است. و دیگر بار، در دوران ظهور بزرگ، این واقعیت نادیده گرفته نمى‏شود، تا پاکسازى بزرگ و ریشه‏اى جامعه بشرى تحقق خارجى یابد، و از هر شکست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اینرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمى‏گذارد، و هر خس و خاشاکى را از مسیر انسان برمى‏دارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مى‏کند، و هر ستمى را از ریشه مى‏خشکاند. در همه جریانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمینه‏سازان و دستیاران آن جریانها را از دم تیغ مى‏گذراند.

امام باقر (ع):
یقوم‏القائم... على‏العرب شدید، لیس شانه الاالسیف... ولایاخذه فى‏الله لومة‏لائم. (1)
- (امام) قائم قیام مى‏کند... بر اعراب سختگیر است و راه (و روش) او شمشیر (به به کارگیرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامه‏هاى) الهى از ملامت ملامتگرى بیم نمى‏کند.
تبلیغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و کرناها و تکفیرهاى داخلى و ارتجاعى در او هیچ اثرى نمى‏گذارد، و او را به مصلحت‏سنجى مجبور نمى‏سازد. این روش ارزشمند، در عین دشواریهاى فراوانى که همراه دارد، از جهتى نیز کارها را آسان مى‏کند، چون آنان که اندیشه رخنه کردن در صفوف نهضت و انقلاب جدید را در سر مى‏پرورانند و شیوه فتنه‏گرى را در پیش مى‏گیرند، هنگامى که با قاطعیتى خلل‏ناپذیر روبرو گشتند و راهى براى نیرنگ‏بازى و نفوذى‏گرى در پیش خود ندیدند، دست از هر خطا و انحراف برمى‏دارند و از هرگونه حرکتهاى مخفیانه و کارشکنیهاى پنهانى و سرمایه‏گذاریهاى مرموز دست مى‏شویند.


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89 اردیبهشت 16 توسط کیوان

 

 

  

 

1-از امام حسین (ع) پرسیدند : آیا حضرت مهدی (عج) به دنیا آمده است ؟
فرمود : نه ، و اگر زمان او را درک کنم ، در تمام عمرم به او خدمت خواهم کرد.

2- مردی از امام حسین (ع) درباره امامان پرسید ، حضرت فرمود : دوازده نفرند که به شمار نقبای بنی اسرائیل می باشند . نه نفر آنان از فرزندان منند ، آخرینشان قائم آل محمد (ص) است

3- ابو حمزه ثمالی ، از امام محمد باقر (ع) ، از امام سجاد (ع) ، از امام حسین (ع) نقل می کند که فرمود :
روزی در سنین خردسالی بر جدم رسول خدا (ص) وارد شدم ، حضرت مرا بر زانوی خود نشاند ، و فرمود : همانا خدای سبحان از نسل تو ای حسین ، نه امام برگزیده که نهمین آنان قائم آل محمد (ص) است و همه انان در فضیلت و منزلت ، نزد خدا برابرند.

4- از امام حسین (ع) نقل است که فرمودند : قائم این امت ، نهمین فرزند من است ، دارای غیبت ، و اوست که میراث او در حالی که زنده است تقسیم می شود

5- شعیب بن ابی حمزه گوید : به محضر امام حسین (ع) تشرف یافته عرض کردم ، آیا شما صاحب الامر هستید ؟ فرمودند : نه
عرض کردم پس فرزند شماست ؟ فرمودند : نه
عرض کردم آیا فرزند فرزند شماست ؟ فرمودند :نه
پرسیدم : پس صاحب الامر کسیت ؟
فرمودند : آن که زمین را پر از عدل خواهد کرد همانگونه که پر از ظلم گشته باشد.
او پس از زمانی طولانی که امامان پیشین رفته باشند ، خواهد آمد همان گونه که رسول خدا (ص) ، پس از مدتی دراز که از زمان پیامبران پیشین گذشته بود مبعوث شد.

6- امام باقر (ع) ، فرمود : حارث بن عبدالله اعور ، به امام حسین (ع) عرض کرد : ای فرزند رسول خدا (ص) ؛ از تفسیر این کلام خدا که : (( سوگند به آفتاب و تابش هنگام برآمدنش )) مرا آگاه فرما.
حضرت فرمود : ای حارث منظور از آفتاب محمد (ص) پیامبر خداست.
گفت : عرض کردم : فدایت شوم ((و قسم به ماه آنگاه که از پی آفتاب براید)) ؟
فرمود : امیر المومنین علی بن ابی طالب (ع) است که از پی محمد (ص) آید و او را پیروی کند.
گوید: عرض کردم : ((و سوگند به روز هنگامی که جهان را روشن سازد ))؟
فرمود : مراد از روز قائم آل محمد (عج) که گستره زمین را پر از روشنایی عدل و داد سازد .
گفت : و ((سوگند به شب وقتی که جهان را به سیاهی کشد))؟
فرمود : بنی امیه است.






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89 اردیبهشت 15 توسط کیوان
طبقه بندی: امام حسین (ع) و حضرت مهدی (عج)

سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان علیه السلام را بیان فرمایید.
پاسخ قرآن کریم:
1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر ». تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار می نماید. یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول می فرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل می شدند. و در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان علیه السلام است.

2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی ». به دلیل عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «موده فی القربی» است پس باید «فی القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی» الان امام زمان علیه السلام می باشند.

سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟

پاسخ قرآن کریم:

1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون ». اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام زمان علیه السلام نیز برای او امری ممکن است.

2- اصحاب کهف سیصدونه سال در غار زنده ماندند «ولبثوا فی کهفهم ثلاث مأته سنین و أزدادوا تسعا ».

سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟

پاسخ قرآن کریم:

خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی ». برای مزد رسالت به «فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم.

سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟

پاسخ قرآن کریم:

بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید: «و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون ».

سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟

پاسخ قرآن کریم:

با تقوی، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیه السلام را پیدا می کند تقواست:«إن أکرمکم عندالله أتقیکم ». تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان می دهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند.

سؤال ششم:چند نمونه از نیازهای یاران امام زمان علیه السلام را بیان کرده و چگونه باید کسب کرد؟

پاسخ قرآن کریم:

الف- دانش و بینش: یار امام زمان علیه السلام باید دانش و بینش الهی داشته باشد تا در تصمیم گیریها و عمل دچار خطا نشود. حق را از باطل تشخیص دهد. و این را با تقوی بدست خواهد آورد، زیرا با تقوا موانع فهم و درک و علم و دانش را کنار زده و با دانش درونی و باطنی نگاه می کند. خداوند می فرماید:«إتقوا الله و یعلمکم الله ».


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89 اردیبهشت 12 توسط کیوان

 

قد لیس للحکمه جنتها واحدها بجمیع ادبها من الاقبال علیها والمعرفه بها ، والتفرغ لها ، فهی عند نفسه ضالته التی یطلبها ، وحاجته التی یسال عنها?

آن انسان کامل وارسته (حضرت بقیه الله )سپری از حکمت پوشید جمع آداب حکمت را فرا گرفت ، از روی آوردن به آن و تحصیل معرفت، واشتغال به علم عمل به آن حکمت را برای نفس خویشتن همان گمشده ای تلقی کرد که آن را می جست و نیازی برای خویشتن می دانست که آن را طلب می کرد?

کیست این انسان وارسته و کامل؟

مفسران نهج البلاغه در تعیین این شخص اختلاف نظر دارند? مقدمتاٌ باید در نظر گرفت تقطیع مرحوم سید رضی قدس سره در این مورد از جملات خطبه مبارکه که باعث اختلاف نظر شده است، نابجا بوده است ? کاش سید رحمه الله علیه این کار را انجام نمی داد? به هر حال بهترین توضیحی که در نقل نظریات داده شده، متعلق به محقق مرحوم حاج میرزا حبیب الله هاشمی خویی است این محقق می گوید?

((علامه مجلسی می گوید:جمله مورد بحث اشاره است به حضرت قائم علیه السلام و شارح معتزلی (ابن ابی الحدید ) این نظریه را ازشیعه امامیه نقل کرده است وصوفیه می گویند مقصود امیرالمومنین علیه السلام ولی خدا در روی زمین است در نظر آنان دنیا از ابتذال و اولیا خالی نیست? ))

این مطلب در کتاب مثنوی چنین آمده است .÷س به هر دوری ولی ای قائم است . آزمایش تا قیامت دائم است . البته این که در روی زمین همواره انسانهای وارسته ای وجود دارند ، صحیح است ، ولی حضرت مهدی قائم عجل الله فرجه ، دوازدهمین امام فرزند امام حسن عسگری علیه السلام ، یک شخص معین وولی الله العظم است که مطابق روایات فوق متواتر از شیعه و سنی نقل شده است . در موقعی که زمین پر از ظلم وجور شود، ظهور فرموده وروی زمین را با عدل و داد پر خواهد کرد .

(( فلاسفه گفته اند مراد از امام علیه السلام انسان عارف است، ومعتزله گفته اند،مقصود امام علیه السلام عالم به عدالت و توحید است و آنان چنین گمان کرده اند خداوند امت اسلامی را از گروهی از مردان با ایمان که عالم به توحید وعدل می باشند، خالی نمی گذارد وتحقق اجماع به اعتبار حجت قول این علما می باشد وبدان جهت که شنلخت عین انسان های وارسته بسیار دشوار است، لذا اجماع جمیع آنان حجت تلقی می شود?))

شارح معتزلی ( ابن ابی الحدید )بعد از نقل این اقوال می گوید?

((و بعید نیست که مقصود امیرالمومنین علیه السلام امام، قائم(ع) ، از آل محمد(ص)،در آخرالزمان بوده باشد? در آن موقع که خداوند او را خواهد آفرید، اگر چه در این زمان وجود ندارد،و در سخن پیامبر(یا در علم کلام) چیزی وجود ندارد که دلالت به وجود او در این زمان داشته باشد?))

درباره ظهور وقیام آن حضرت همه فرقه ها و مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که دنیا وچدیده تکلیف به پایان نمی رسد، مگر با وجود آن حضرت?

بشر در انتظار چیست؟

این همان سئوال بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام وملل،از آغاز تاریخ بشری تا کنون همواره برای خود و دیکر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند?

درباره انگیزه این سئوال وپاسخ هایی که به آن داده می شود، مطالب مهمی را می توان مورد بررسی قرار داد? از آن جمله:


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ شنبه 89 اردیبهشت 11 توسط کیوان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ابوراحج از شیعیان مخلص شهر حله ، سرپرست یکى از حمام هاى عمومى آن شهر بود، بدین جهت ، بسیارى از مردم او را مى شناختند.
در آن زمان ، فرماندار حله شخصى ناصبى به نام مرجان صغیر بود. به او گزارش دادند که ابوراجح حلى از بعضى اصحاب منافق رسول خدا (ص ) بدگویى مى کند. فرماندار دستور داد او را آوردند.
آن قدر زدند که تمام بدنش مجروح گشت و دندان هاى پیشین ریخت ! همچنین زبانش را بیرون آوردند و با جوالدوز سوراخ کردند و بینى اش ‍ را نیز بریدند و او را با وضع بسیار دلخراشى به عده اى از اوباش سپردند. آنها ریسمان بر گردن او کرده و در کوچه و خیابان هاى شهر حله مى گرداندند! و مردم هم از هر طرف هجوم آورده او را مى زدند. به طورى که تمام بدنش مجروح شد، و به قدرى از بدنش خون رفت و که دیگر نمى توانست حرکت کند و روى زمین افتاد، نزدیک بود جان تسلیم کند.
جریان را به فرماندار اطلاع دادند. وى تصمیم گرفت او را بکشد، ولى جمعى از حاضران گفتند:
-
او پیرمرد فرتوتى است و به اندازه کافى مجازات شده و خواه ناخواه به زودى مى میرد، شما از کشتن او صرف نظر کنید و خون او را به گردن نگیرید!
به خاطر اصرار زیاد مردم - در حالى که صورت و زبان ابوراجح به سختى ورم کرده بود - فرماندار او را آزار کرد. خویشان او آمدند و نیمه جان وى را به خانه بردند و کسى شک نداشت که او خواهد مرد.
اما فرداى همان روز، مردم با کمال تعجب دیدند که او ایستاده نماز مى خواند و از هر لحاظ سالم است و دندان هایش در جاى خود قرار گرفته ، و زخم هاى بدنش خوب شده و هیچ گونه اثرى از آن همه زخم نیست ! و با تعجب از او پرسیدند:
-
چطور شد که این گونه نجات یافتى و گویى اصلا تو را کتک نزدند؟!
ابوراجح گفت :
-
من وقتى که در بستر مرگ افتادم ، حتى با زبان نتوانستم دعا و تقاضاى کمک از مولایم حضرت ولى عصر(عج ) نمایم ؛ لذا تنها در قلبم متوسل به آن حضرت شدم و از آن حضرت درخواست عنایت کردم .
وقتى که شب کاملا تاریک شد، ناگاه ! خانه ام نورانى گشت ! در همان لحظه ، چشمم به جمال مولایم امام زمان (عج ) افتاد، او جلو آمد و دست شریفش را بر صورتم کشید و فرمود:
-
برخیز و براى تاءمین معاش خانواده ات بیرون برو و کار کن ! خداوند تو را شفا داد!
اکنون مى بینید که سلامتى کامل خود را باز یافته ام .
خبر سلامتى و دگرگونى شگفت انگیز حال او - از پیرمردى ضعیف و لاغر به فردى سالم و قوى - همه جا پیچید و همگان فهمیدند.
فرماندار حله به ماءمورینش دستور داد ابوراجح را نزد وى حاضر کنند. ناگاه ! فرماندار مشاهده نمود، قیافه ابوراجح عوض شده و کوچکترین اثرى از آنهمه زخم ها در صورت و بدنش دیده نمى شود! ابوراجح دیروز با ابوراجح امروز قابل مقایسه نیست !
رعب و وحشتى تکان دهنده بر قلب فرماندار افتاد، او آن چنان تحت تاءثیر قرار گرفت که از آن پس ، رفتارش با مردم حله (که اکثرا شیعه بودند) عوض شد. او قبل از این جریان ، وقتى که در حله به جایگاه معروف به ((مقام امام (عج ))) مى آمد، به طور مسخره آمیزى پشت به قبله مى نشست تا به آن مکان شریف توهین کرده باش ؛ ولى بعد از این جریان ، به آن مکان مقدس مى آمد و با دو زانوى ادب ، در آنجا رو به قبله مى نشست و به مردم حله احترام مى گذاشت . لغزش هاى ایشان را نادیده مى گرفت و به نیکوکاران نیکى مى کرد. ولى این کارها سودى به حال او نبخشید، پس از مدت کوتاهى درگذشت .







نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 اردیبهشت 7 توسط کیوان
طبقه بندی: داستان زیبائی از امام زمان وابوراحج حلی

 

از امـام بـاقر علیه السلام آورده اند که ضمن یک روایت طولانى در مورد امام مهدى علیه السلام فرمود:
(( ... ثـم لا یـخـرج مـن مـکـة حـتـى یـکـون فـى مثل الحلقة .))
قال الراوى : ((فما الحلقة ؟))
قال : ((عشرة الآف . ))

یعنى : ... سپس از مکه خارج نمى شود جز اینکه در حلقه و دایره اى بسیار پرشکوه
.
پرسیدند: ((
حلقه چیست ؟))
فـرمـود: ((دایـره اى از یـک جـمـعـیـت ده هـزار نـفـرى کـه از ایـمـان تزلزل ناپذیر و آگاهى و شهامت بسیارى برخوردارند.))
2ـ از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
(( کـم یـخـرج مـع القـائم ؟ فـانـهـم یـقـولون : انـه یـخـرج مـعـه مثل عدة اءهل بدر، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا.))
فـقـال عـلیـه السـلام : ((مـا یـخـرج الا فـى اولى قـوة و مـا یـکـون اءولو قـوة اءقل من عشرة الآف . ))
یـعـنـى : ((به هنگام ظهور امام مهدى علیه السلام چند نفر با او همراه خواهند بود؟ برخى مى گویند: با 313 نفر به شمار یاران پیامبر در بدر ظهور مى کند.))

حضرت فرمود: ((او از مکه با نیروى بسیارى خارج مى شود و نیروى بسیار، کمتر از ده هزار نفر نخواهد بود.))
در مـورد واژه ((حـلقـه ))، در مـنابعى که نزد ما موجود است تنها این موضوع آمده است که عـبارت است از: ده هزار نفر. اما به نظر مى رسد که منظور از ((حلقه )) و ((عقد)) ـ که به مفهوم آن است و در برخى دیگر از روایات آمده است ـ لشکر گران و جمعیت بسیارى است که از ایمان کامل و تزلزل ناپذیر و آگاهى بسیارى بهره ورند. آنان از ارتش امام عصر علیه السلام محسوب مى شوند، اما امتیازات و ویژگیهاى 313 نفر یاران اصلى امام علیه السلام را ندارند جز اینکه در مکه به آن پیشواى نجاتبخش مى پیوندند و زیر پرچم او قرار مى گیرند.
آرى ! امـام مـهـدى عـلیـه السلام از مکه با این شمار از فداکاران آگاه و باایمان خارج مى گـردد امـا روشـن اسـت کـه در مـسـیر کوفه و در مدت اقامت آن حضرت در کوفه ، میلیونها انسان شیفته حق و عدالت به او مى پیوندند و دست بیعت به آن گرامى مى دهند
.
بـنـابراین ما نمى توانیم آمار عظیم ارتش گران و یاران بى شمار و آگاه و باایمان آن حـضـرت را در نـظـر بـگیریم ، اما همین مقدار مى توانیم بگوییم که هر انسانى که بدان پـیـشـواى بـزرگ هـدایـت و نـجـات ، ایـمـان آورد و توان به دوش ‍ کشیدن سلاح را داشته بـاشـد، او از افـراد ارتـش مـهـدى عـلیـه السـلام اسـت و هـنـگـامـى کـه فـرمـانـدهـى کـل ، فـرمـان قـیـام و بـسـیـج عـمـومـى دهـد، تـمـامـى قـشـرهـا و توده هاى مردم در هر سن و سـال و هـر سـطـح و شـرایـطـى ، در پـاسـخـگویى به نداى ملکوتى آن حضرت و انجام دسـتـورات او بـر یـکدیگر سبقت مى گیرند و آن را مسابقه در نیکیها مى شمارند .






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 اردیبهشت 7 توسط کیوان
طبقه بندی: سپاه امام مهدى علیه السلام

با بررسی ادیان مختلف می یابیم که اعتقاد به منجی جهانی در همه آنها وجود دارد؛ مثلاً:
الف : در کتب زرتشتیان:
1
ـ در کتاب معروف (زند)، پس از ذکرمبارزة همیشگی ( ایزدان ) و ( اهریمنان) می خوانیم:
«
آنگاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان می شود و اهریمنان را منقرض می سازند ، پس از پیروزیِ ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده ، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست
2
ـ ( جاماسب ) در کتاب (جاماسب نامه) از زردشت نقل می کند که می گوید: «مردی بیرون آید از زمین تازیان ..... ، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آئین جدّ خویش و با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر از داد کند
ب : در کتب هندویان و برهمائیان:
1
ـ در کتاب هندویان (وشن جوک) چنین آمده است:
«
سرانجام دنیا به کسی برگردد، که خدا را دوست دارد و از بندگان خاصّ او باشد ونام او " فرخنده و خجسته" باشد . »
2
ـ در کتاب دیگری به نام (دید) آمده است:
«
پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود، که پیشوای خلائق باشد و نام او (منصور) باشد و تمام عالم را برگیرد و به آئین خود آورد. »

3
ـ در کتاب (دداتک) از کتب مقدسة برهمائیان آمده است:
«
دست حق درآید و جانشین آخر، (ممتاطا) ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد، و همه جا خلایق را هدایت کند
4
ـ در (پاتیکل) از کتب هندوان آمده است :
«
چون مدت روز تمام شود و دنیای کهنه نو شود و زنده گردد، صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای جهان یکی ناموس آخر الزمان، وی که (پشن) نام دارد و نام صاحب آن ملک تازه ( راهنما ) باشد. بحق، پادشاه شود و خلیفه رام باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد
5
ـ در کتاب ( باسک ) از کتب هندوها آمده است :
«
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر زمان، که پیشوای فرشتگان و پریان و آدمیان باشد و راستی حق با او باشد و آنچه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد همه را به دست آورد و از آسمان و زمین آنچه باشد، خبرمی دهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید
ج : در کتب عهد قدیم ( تورات و ملحقات آن )
1.
کتاب ( مزامیر داوود ) در مزمور 37 چنین می خوانیم:
«
زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک مدتی، شریر نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود اما حکیمان ( صالحان ) وارث زمین خواهند شد. »
2.
و نیز در همان مزمور 37 از مزامیر داوود جمله 22 می خوانیم:
زیرا (متبرکان ) خداوند وارث زمین خواهند شد ، اما ملعونان وی منقطع خواهند شد.
3.
و نیز در جمله 29 در همان مزمور آمده است:
«
صدیقان وارث زمین شده ابداً در آن ساکن خواهند شد. »


4.
در کتاب (حبقوق نبی) فصل7 می خوانیم:
«
و اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد و درنگ خواهد نمود بلکه جمیع امتها را نزد خویش جمع می کند وتمامی را برای خویشتن فراهم می کند
5.
در کتاب (اشعیای نبی) فصل 11 در بحثی که سراسر تشبیه است می خوانیم:
«
و نهالی از تنه ای برآمده شاخه ای از شاخه هایش قد خواهد کشید
«
ذلیلان را به عدالت حکم و برای مسکینان زمین به راستی تنبیه و مایه بیداری خواهد بود»
«
کمربند کمرش عدالت و وفا میانش خواهد بود و گرگ با بره سکونت داشته و طفل کوچک راعی(شبان) ایشان خواهد بود و در تمامی کوه مقدس من هیچ ضرر و فساد نخواهد کرد زیرا که زمین از دانش خداوند مثل آبهایی که دریا را فرو می گیرند پر خواهد شد»
د : در کتب عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن) :
1
ـ در انجیل ( متی ) فصل 24 می خوانیم:
«
چون که برق از شرق بیرون می آید و تا به مغرب ظاهر می گردد آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود. خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهای آسمان که می آید با قدرت و جلال عظیم و فرشته های خود را ( یاران خود را ) خواهد فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواهند نمود
2
ـ و در انجیل ( لوقا ) فصل دوازدهم آمده است:
«
کمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته دارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود می کشند تا هر وقت بیاید و در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنید
ه : در میان چینیان و مصریان و مانند آنها :
1
ـ درکتاب(علائم ظهور)گردآوری یکی ازدوستان صادق هدایت درصفحة47 می خوانیم.
«
قسمت اعظم ترجمه متن های پهلوی (صادق) درباره ظهور و علائم ظهور است و اگر روی هم رفته نیز به همه متون پهلوی صادق توجه کنیم باید بگوییم تماماً جنبه مذهبی دارد
موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعی است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیت خاصی است. به قول صادق صرف نظر از عقیده و ایمان که پایة این آرزو را تشکیل می دهد،هر فرد علاقمند به سرنوشت بشریت وطالب تکامل معنوی آن،وقتی که از همه نا امیدمی شود و می بیند که وجود این همه ترقیات فکری و علمی شگفت انگیز باز متأسفانه بشریت غافل و بی خبر روز به روز خود را به سوی فساد وتباهی می کشاند و بیشتر از خداوند بزرگ دوری می جوید و بیشتر از اوامر او سرپیچی می کند. بنا به فطرت ذاتی خود متوجه درگاه خداوند بزرگ می شود و از او برای رفع ظلم و فساد یاری می جوید. از این رو در همه قرون و اعصار آرزوی یک مصلح بزرگ جهانی در دلهای خداپرستان وجود داشته است و این آرزو تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ مانند زرتشتی و یهودی و مسیحی و مسلمان سابقه دارد. بلکه آثار آن را در کتابهای قدیم چینیان ودر عقاید هندویان و در بین اهالی اسکاندیناوی و حتی در میان مصریان قدیم و بومیان و حتی مکزیک و نظایر آنها نیزمی توان یافت.
لازم به یادآوری است که کتاب (زند) و هومن و چند کتاب دیگر زرتشتی و از جمله دو باب آخر جاماسب نامه مشتمل بر پیشگویی زرتشت از زبان جاماسب حکیم به (گشتاسب) پادشاه وقت که به آئین زرتشت گردید راجع به موعود آخرالزمان توسط صادق هدایت از متن پهلوی به فارسی برگردانده شده و به وسیله حسن قائمیان دوست و هم قلم هدایت به نام (علائم ظهور) منتشر گردیده است.
و : در میان غربیها
1
ـ عقیده به ظهور یک رهایی بخش بزرگ و برچیده شدن بساط ظلم و ستم از میان انسانها وحکومت حق و عدالت منحصر به شرقیها و مذاهب شرقی نیست بلکه یک اعتقاد عمومی و جهانی است که چهره های مختلف آن در عقاید اقوام گوناگون دیده می شود و همه روشنگر این حقیقت است.که این اعتقاد کهن ریشه ای در فطرت و نهاد انسانی و در دعوت همه پیامبران داشته است.
در کتاب " دیباچه ای بر رهبری " ضمن بیان وجود انتظار ظهور یک منجی بزرگ در میان اقوام مختلف غربی و بهره برداری پاره ای از افراد از یک چنین انتظار عمومی نام پنج نفر از مدعیان را که از انگلستان برخاستند به عنوان (جیمز فایلور) و یوخاسوشکات و ریچارد برادرز و جان نیکولز تام و هنری جیمز پرینس را ذکر می کند و از برنارد باربر جامعه شناس آمریکایی در رساله (نهضت منجی گری) وجود چنین اعتقادی را حتی در میان سرخ پوستان آمریکائی نقل کرده می گوید:
«
در میان قبائل سرخ پوست آمریکائی این عقیده شایع است که «روزی گُرْدِ سرخ پوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد شد»
«
تنها تا پیش از سال 1890 بالغ بر بیست نوع از این نهضت ها در تاریخ آمریکا ضبط شده است
باید متذکر شد که این اشتراک همگانی که پهنه ای به گستردگی همه بشریت دارد به گونه ای که محدودیت هایی مثل ادیان ، فرهنگ ، جغرافیا ، زمان ، ... را می شکافد و کنار می زند . آیا ریشه در فطرت و جان آدمی ندارد ؟ حتماً دارد ...
ناگفته نماند که تفاوت عمده اعتقاد ما به امام زمان علیه السلام و همه ی ادیان و مکاتبی که ذکر شد در این است که موعود حقیقی مهدی موعود است اگرچه موعود بودن از شئونات ایشان است و همه به موعود و نجات بخش باور دارند. ولی ما معتقدیم که امام زمان علیه السلام حقیقت زنده و حاضری هستند که به اذن و خواست خدای متعال الآن همه ی عالم به ولایت ایشان اداره می شود .

 

 

منبع:

http://www.kanoon-ansar.ir

 






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 اردیبهشت 6 توسط کیوان
طبقه بندی: اعتقاد به نجات دهنده ( نجی) جهانی در ادیان دیگر چگونه است ؟

مقدمه و اعتراف

 سخن گفتن در خصوص موضوع و اعتقادى بس مهم چون «مهدویت» که منشأ تألیف هزاران کتاب و رساله و مقاله گردیده است، آن هم در حداکثر 20 صفحه، بسیار دشوار است؛ ضمن آن که مؤلفین هزاران کتاب و رساله و مقاله موجود، خود نیز در خصوص مهدویت اذعان داشته اند که نتوانسته اند جزء ناچیزى از حق مطلب را ادا نمایند.
و اما «مهدویت»، تداوم وعد و موعود به خصوص ظهور موعود در تاریخ بشر و تاریخ ادیان سابقه اى بسیار کهن دارد. مسئله ظهور موعود قطعاً منشأیى از وعد و موعود توسط پیامبران پیشین دارد زیرا بسیارى از پیامبران پیشین نیز آمدن پیامبران دیگر را به مردم زمانه خود وعده مى دادند. شاید همین وعده ها و بشارت ها در میان پیامبران بزرگ نیز سبب شده اند که در ذهنیت هر یک از امت ها، موعودى مورد انتظار شکل یافته است.
این مسئله، یعنى بالاخره ظهور حتمى مصلح موعود در انتهاى زمان، به موازات این که جاى خود را در مباحث دینى و اعتقادى باز نمود در آثار ادبى و حتى ادبیات داستانى ملل و نحل مختلف قدیم و جدید نیز راه یافت.(1)
خلاصه آن که، مهدویت یعنى اعتقاد به ظهور مهدى (عج) و او همان مصلح موعود جهانیست که همه ادیان الهى در هنگامى که زمین پر از ظلم و جور گردد و مردم از شدت بیدادگرى طلب مرگ کنند ظهور و قیام او را براى برقرارى حکومت عدل جهانى به جهانیان وعده داده اند. (2)

عقیده شیعه در خصوص مهدویت

مرحوم محمدرضا مظفر رحمه اله علیه در کتاب عقائد الامامیه پس از بیان عقیده شیعه در مورد تعداد امامان (ع) و ذکر این که نام دوازدهمین امام ابوالقاسم، محمد بن حسن المهدى (عج) مى باشد و وى در سنه 256 هجرى متولد گشته است بر خلاف سایر ائمه، تاریخى را براى وفات آن حضرت (عج) ذکر ننموده و بلافاصله اظهار مى دارند که انى امام دوازدهم، در عصر ما حجت غایب و منتظر است و سپس به شرح عقیده تشیع در مورد مهدى (عج) و مهدویت مى پردازد.(3)

گفتار اول - دلایل اثبات مهدویت در قرآن:

در قرآن کرم درباره مسائل آینده دوران و حوادث آخرالزمان و استیلاى خوبى و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصریح سخن گفته شده است. این گونه آیات را مفسران اسلامى طبق مدارک حدیثى و تفسیرى مربوطه به مهدى (عج) و ظهور آخرالزمان دانسته اند.(4)
نویسنده کتاب خورشید مغرب پس از انجام تحقیق و پژوهشى وافر در کتب و منابع مختلف حدیثى و تفسیرى شیعه و سنى در اثبات مهدویت از طریق آیات قرآن کریم به ده آیه شریفه از قرآن استناد جسته و ذیل هر یک از آیات مذکور تفاسیر و احادیث وارده دال بر اثبات مهدویت را نیز ذکر نموده است.
لکن از آنجایى که محدودیت نگارش این مقاله مختصر مجال ذکر همه نظریات مفسرین شیعى و سنى ذیل آیات مذکور و احادیث وارده را نمى دهد ناگزیر از بیان آیات ده گانه و توضیح مختصر منابع حدیثى و تفسیرى مى باشم.

آیه اول

«ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون» انبیاء/ 105 (5)
- ما در زبور داوود از پس ذکر (تورات) نوشته ایم که سرانجام زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند.

آیه دوم

«و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» قصص/ 5 (6)
- ما مى خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکى کنیم یعنى آنان را پیشوایان سازید و میراث بران زمین.

 


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 اردیبهشت 6 توسط کیوان

 

من و ما و همه، در این ایام که انتظار داغ دل مان را هردم تازه می کند، در پی خلوتی هستیم که خدا را عاشقانه بخوانیم و از او بخواهیم: «جان جانان، منجی جان را هر چه زودتر برسان تا ما هر چه زودتر رها شویم و هرچه زودتر به خیر مطلق برسیم.

در پی خلوتی هستم که مرا به تو نزدیک سازد و مرا از خود اهریمنی ام دور کند و مرا تا اوج آسمان ها ببرید، آن جا که عشق معنا می شود و حقیقت از غربت در می آید و جان به جانان می رسد و روان آدمی به آرامش دست می یابد و اهریمن از آدمی دور می شود و فرشتگان از چند سو به سمت انسان می آیند و جام های رنگارنگ و مستی افزا به دستش می دهند.

در پی خلوتی هستم که خدا را بتوان دید و کارنامه کردارمان را بتوان خواند و فردای روشن را بتوان دید و از گذشته تاریک مان بتوانیم فاصله بگیریم،

خلوتی که معنا و مفهوم آن رهایی است، رهایی از بند اهریمن های خرد و کلان، اهریمن هایی که ما را هیچ گاه به حال خود رها نمی کنند و نمی خواهند که ما در ساحل امن نجات، آرام گیریم و چشم در چشم خدا بدوزیم و او را صدا کنیم.

در پی خلوتی هستم که بشود آن را تکثیر کرد و در طول سال و در طول فصل های پی در پی بشود از آن بهره برد، بهره ای سرشار از سود، بهره ای که در هیچ بازاری نمی توان آن را به دست آورد، بهره ای اهواریی، بهره ای که اهریمن در سود رسانی آن هیچ نقشی ندارد.

و من و ما و همه، در این ایام که انتظار داغ دل مان را هردم تازه می کند، در پی خلوتی هستیم که خدا را عاشقانه بخوانیم و از او بخواهیم: «جان جانان، منجی جان را هر چه زودتر برسان تا ما هر چه زودتر رها شویم و هرچه زودتر به خیر مطلق برسیم، خیری که اهریمن همیشه از آن فراری است، خیری که ازلی و ابدی است، خیری که همه برای یافتن و رسیدن به آن می کوشند».






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 فروردین 30 توسط کیوان
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin