سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

قد لیس للحکمه جنتها واحدها بجمیع ادبها من الاقبال علیها والمعرفه بها ، والتفرغ لها ، فهی عند نفسه ضالته التی یطلبها ، وحاجته التی یسال عنها?

آن انسان کامل وارسته (حضرت بقیه الله )سپری از حکمت پوشید جمع آداب حکمت را فرا گرفت ، از روی آوردن به آن و تحصیل معرفت، واشتغال به علم عمل به آن حکمت را برای نفس خویشتن همان گمشده ای تلقی کرد که آن را می جست و نیازی برای خویشتن می دانست که آن را طلب می کرد?

کیست این انسان وارسته و کامل؟

مفسران نهج البلاغه در تعیین این شخص اختلاف نظر دارند? مقدمتاٌ باید در نظر گرفت تقطیع مرحوم سید رضی قدس سره در این مورد از جملات خطبه مبارکه که باعث اختلاف نظر شده است، نابجا بوده است ? کاش سید رحمه الله علیه این کار را انجام نمی داد? به هر حال بهترین توضیحی که در نقل نظریات داده شده، متعلق به محقق مرحوم حاج میرزا حبیب الله هاشمی خویی است این محقق می گوید?

((علامه مجلسی می گوید:جمله مورد بحث اشاره است به حضرت قائم علیه السلام و شارح معتزلی (ابن ابی الحدید ) این نظریه را ازشیعه امامیه نقل کرده است وصوفیه می گویند مقصود امیرالمومنین علیه السلام ولی خدا در روی زمین است در نظر آنان دنیا از ابتذال و اولیا خالی نیست? ))

این مطلب در کتاب مثنوی چنین آمده است .÷س به هر دوری ولی ای قائم است . آزمایش تا قیامت دائم است . البته این که در روی زمین همواره انسانهای وارسته ای وجود دارند ، صحیح است ، ولی حضرت مهدی قائم عجل الله فرجه ، دوازدهمین امام فرزند امام حسن عسگری علیه السلام ، یک شخص معین وولی الله العظم است که مطابق روایات فوق متواتر از شیعه و سنی نقل شده است . در موقعی که زمین پر از ظلم وجور شود، ظهور فرموده وروی زمین را با عدل و داد پر خواهد کرد .

(( فلاسفه گفته اند مراد از امام علیه السلام انسان عارف است، ومعتزله گفته اند،مقصود امام علیه السلام عالم به عدالت و توحید است و آنان چنین گمان کرده اند خداوند امت اسلامی را از گروهی از مردان با ایمان که عالم به توحید وعدل می باشند، خالی نمی گذارد وتحقق اجماع به اعتبار حجت قول این علما می باشد وبدان جهت که شنلخت عین انسان های وارسته بسیار دشوار است، لذا اجماع جمیع آنان حجت تلقی می شود?))

شارح معتزلی ( ابن ابی الحدید )بعد از نقل این اقوال می گوید?

((و بعید نیست که مقصود امیرالمومنین علیه السلام امام، قائم(ع) ، از آل محمد(ص)،در آخرالزمان بوده باشد? در آن موقع که خداوند او را خواهد آفرید، اگر چه در این زمان وجود ندارد،و در سخن پیامبر(یا در علم کلام) چیزی وجود ندارد که دلالت به وجود او در این زمان داشته باشد?))

درباره ظهور وقیام آن حضرت همه فرقه ها و مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که دنیا وچدیده تکلیف به پایان نمی رسد، مگر با وجود آن حضرت?

بشر در انتظار چیست؟

این همان سئوال بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام وملل،از آغاز تاریخ بشری تا کنون همواره برای خود و دیکر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند?

درباره انگیزه این سئوال وپاسخ هایی که به آن داده می شود، مطالب مهمی را می توان مورد بررسی قرار داد? از آن جمله:

مطلب یکم

عواملی را می توان به عنوان انگیزه مزبور در نظر گرفت?از آن جمله:

•?- عدم رضایت به وضع موجود:این عدم رضایت،دامنگیر اغلب مردم جوامع است که از مشاهده پایمال شدن حقوق انسان ها و تجاوز و تعدیل هایی که گریبان اکثریت چشمگیر آنان را به سختی می فشارد، ناشی می شود این ? نارضایتی وکراهت، تنها بر احساس ناگوار و نابسامانی های زندگی بشر مبتنی است،که فرداهاییرا می خواهد تا از نلملایمات رها شود، بدون این که واقعاٌ فردایی را که بشر در آن را بخواهد? به عبارت معمول تر، چنین اشخاصی رهایی از وضع درد آور زمان خود را می خواهند، بدون این که از فردای آن زمان اطلاعی و بی خبری داشته باشند? اینان که طالب فردایی مجهول اند، قربانیان تخیلات بی اساس خود هستند?

عمر من شد برخی فردای من وای از این فردای نا پیدای من

?- عدم رضایت تکاملی:گروه های بسیار فراوان از کمال یافتگان نوع بشری، در هر زمانی کهزندگی کنند، در هر موقعیتی از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را می جویند و به وضع موجود قناعت نمی کنند?

این که نباید به هیچ موقعیتی از کیفیت زندگی در روی زمین قانع شد، مستند به یک احساس ریشه داری است که اگر عوامل تخدیر آن را خاموش نکند، بشر با استفاده به آن ، همواره به آینده عالی تر از گذشته می نگرد و آن رابه طور جدی می خواهد اساسی ترین عامل این گریز از وضع موجود، همان گونه که اشاره کردیم ، همان احساس است که از لزوم گسترش ذات من در همه جهان هستی ریشه می گیرد زیرا این احساس هر گونه وضع موجود را که بشر به دست آورده و در آن به زندگی می پردازد، مانند زندانی می بیند که دیوارها و سقف آن را خود وی ساخته و پرداخته است ? اگر چه این زندان تجسسی از بهترین فرهنگ ها و تمدن های ساخته انسانی باشد?

در این دنیا که کمیت های محدود کننده و کیفیت های رنگ آمیزی کننده، زندگی را محدود و مشخص می کند، انسان نمی تواند ذات یا من خود را زندانی کند ? زیرا هرچه را که من آدمی آن را دریافت وبر آن مسلط شد، کوچکتر از من انسان خواهد نمود ، اگر چه جهان هستی باشد این گونه اشخاص اگر چه عالی تر از گروه یکم می اندیشند? با این حال،اینان نیز نتوانسته اند، انگیزه اصلی گریز از وضع موجود و گرایش به آیین را ، آن چنان که حقیقت این مسئله ایجاب می کند، در یابند?

•?- عدم رضایت مقدس: ای عدم رضایت، عالی ترین انگیزه از سه قسم است که دو قسم آن را طرح و بررسی کردیم? توضیح این قسم چنین است که بدان جهت که انسان دارای استعداد ها و قوا و سرمایه های بسیار و خیره کننده است، هیچ وضع و موقعیتی او را نمی تواند اشباع کند، اگر چه عالی ترین فرهنگ ها و تمدن ها و جوامع را برای خود تهیه کرده باشد? زیرا عظمت من او در حدی است که هیچ چیزی نمی توانداو را احاطه و اشباع کند به قول عده ای از صاحب نظران فلسفی شرق مانند مولوی و متفکران غرب مانند پاسکال: (( انسان موجودی است که مرکزش همه جا [ یا در مرکز همه جاست ] و محیطش هیچ جا نیست?)) از طرف دیگر هیچ گونه پیشرفت و گسترش علمی و سلطه ای در این کیهان بزرگ نتوانسته است من او را به موقعیتی که خود برای خود ساخته است ، قانع کند ، این عدم قناعت یک پدیده بی اساس نیست، بلکه ریشه های آن را باید از بعد گرایش جدی او به ماورای طبیعت ، که جزء ذات ناب و فطرت سلیم اوست، جستو جو کرد ، نه از سطوح و ابعاد طبیعی محض من، زیرا من با این سطوح و ابعاد، هم تلقین پذیر است وهم تخدیر پذیر وهم قابل انحراف از اصل صیانت ذات تکاملی به خود خواهی تباه کننده خود و جامعه?

من انسانی با آن بعد گرایش به ماورای طبیعت است که با عامل عدم رضایت مقدس، همواره در انتظار ایام الله ( روزهای الهی)به سر می برد?

گمان نمی روداین که گفتیم ریشه های عدم قناعت به وضع موجود، اگر چه عالی ترین تمدن و فرهنگ ساخته مغز و دست او بوده باشد، باید از بعد گرایش جدی او به ماورای طبیعت جست وجو شود، مورد تردید و شک کسی بوده باشد این جمله را که شما ذیلاٌ می بینید، اگر چه گفته یک متفکر بزرگ غربی است، ولی دلایل و شواهدی که موجب بروز چنین عقیده و سخنیشده، مورد قبول همه صاحب نظران مذهبی و غیر مذهبی است، جمله چنین است: پیش راندن های عظیم دسته جمعی، امور بشری را اداره می کنند و در یک موقع معین، به حالت منطقی، یعنی به تعادل، یعنی به عدل سوقشان می دهند، نیروی مرکب از زمین و آسمان( طبیعت و ماورای طبیعت ) از بشریت حاصل می شود، و بر او حکمفرمایی می کند? این نیرو یک نشان دهنده معجزات است ، و می توان منتظر بود که این قدرت اسرار آمیز ترقی در یک روز زیبا، شرقی و غرب [ یعنی اختلافات تفرقه انگیز انسان و انسانیت را] در قعر یک گور مواجه سازد [ یعنی اختلافات بی اساس را از بین ببرد ] و امامان را با بناپارت در داخل هرم بزرگ به مکالمه وادارد در انتظار آن روز، تاملی ، ترددی، دوران توقفی در پیشرفت روز افزون عقول نیست?(( یک روز حیرت همه را فرا خواهد گرفت - چون نوع بشر بالا می رود، بالتبع قشر های ته مانده نیز از منطقه فلاکت بیرون می آیند- محو بینوایی با یک ارتفاع ساده سطح صورت خواهد گرفت? هر کسی در این راه حل متبرک شبهه کند خطا کار است? ))

این عبارت را هم مورد دقت قرار دهید: ((آیا آینده خواهد رسید؟ به نظر می رسد که چون این همه تیرگی مخوف دیده می شود ،آدمی تقریباٌ می تواند این پرسش را بر زبان آورد?[ تیرگی مخوف چیست؟] مواجهه خود خواهان و بینوایان چه ملال انگیز است، نزد خود خواهان ، احکام ناحق، ظلمات پرورش اشرافی، اشتهایی که بر اثر مستی افزون می شود،گیجی حاصل از خوشگذرانی که آدمی را کر می کند، ترس از رنج بردن که در بعضی از این اشخاص تا پایه کینه توزی نسبت به رنجبران می رسد،یک رضای تاثر پذیر، انا نیتی چنان نخوت آمیز که جان را در بند می نهد، نزد بینوایان ،حرص، حسد، بغض از دیدن شادمانی دیگران، تکان های شدید جانور انسانی در راه تسکین جوع، قلوب انباشته از تیرگی، غصه احتیاج، شئامت ،جهلی ناپاک وبسیط، آیا هنوز هم باید چشم سوی آسمان بالا برد؟ آیا نقطه درخشانی که آدمی در آن تشخیص می دهد، از همان نقطه هاست که خاموش می گردند؟ بسی وحشت آور است مشا هده کمال مطلوب که این گونه در اعماق تاریکی ها نا پدید شده و این قدر کوچک، دور افتاده، نادیدنی، درخشان ولی محاطدر همه این تهدیدات عظیم منحوص است،که دیو آسا پیرامونش هجوم کرده اند? بااین همهپیش از ستاره ای که در دهان ابرهاست،در خطر نیست?))

مضامینی را که در عبارت فوق می بینید به هیچ وجه نمی توانید به یک فرهنگ خاص اقلیمی و نژادی و تمدنی نسبت بدهید، ما این مطالب را چکیده ای از فرهنگ عالی متن کلی دین الهی می دانیم، که روزی بشریت را در برابر سقوط اخلاقی و حیات اجتماعی معقول وحیات سیاسی و حقوقی مبتنی بر تکامل و رشد انسانی، نجات خواهد داد و شعله ای فروزان فرا راه او نصب خواهد کرد?یعنی که ماییم خلاصه همه تمدن ها و فرهنگ های گذشته ! ماییم که سر به کهکشان ها کشیده و چشم به اعماق ذرات بنیادین طبیعت دوخته ایم ، ماییم تکامل یافته همه ادوار تاریخ بشر که پشت سر گذاشته است ! با این حال ، این کمال یافتگان :

حیله آموزان جگرها سوخته

فعل ها ومکرها آموخته

وهمه اصول اخلاق عالی انسانیت را از دست داده و آن ها را نابود کرده اند، تنها به این علت که آن ها برای ما سودی ندارند!

صبر و ایثار و سخاوی نفس وجود

باز داده کان بود اکسیر سود

این منطق فرا گیر امروز است? از همه جا صدای سود به گوش می رسد، بشر امروزی برای زندگی هدفی جز منفعت نمی بیند!(بتیلیتا ریانیسم)?

می بده ای ساقی آخر زمان

ای ربوده عقل های مردمان

خاکیان زین باده بر گردون زنند

ای می تو نردبان آسمان

بشکن زندان در و دیوار را

وارهان جان را ز زندان غمان

ترک ساقی گشت و در ده کس نماند

گرگ مانده و گوسفند وتیر کمان

آیا شما دنیای امروز را با آن همه ادعاهای دروغین درباره تکامل و پیشرفت در این ابیات نمی بینید? این که برای سامان دادن به وضع نابسامان بشر یک قدرت الهی لازم است، در ابیات اخیر با صراحت کامل مشاهده می شود?

مهدویت در نهج البلاغه

قسمت چهارم از علامه محمد تقی جعفری

منابع حدیثی درباره ظهور دولت حقه به امامت حضرت مهدی (عج،) چه در ماخذ شیعه وچه در ماخذ اهل سنت ،فوق تواتر است? یعنی به قدری این احادیث فراوان است که محال است چنین احادیثی از پیامبر اکرم و دیگر حجت های الهی صادر نشده باشد? به عنوان نمونه به گفتار عبدالرحمان بن خلدون مراجعه فرمایید:

در امر فاطمی وآن چه که مردم درباره او معتقدند ، برداشتن پرده از روی این امر ، بدان که مشهور میان عموم مسلمان در گذر گاه دوران های تاریخ این است که گریزی از ظهور مردی در آخر الزمان از اهل بیت پیامبر اکرم نیست( یعنی چنین پیشوایی الهی حتمی است? ) او دین را تایید می کند و عدالت را آشکار و گسترش می دهد و مسلمانان از او پیروی می کنندو بر تمامی ممالک اسلامی مسلط می شود ومهدی نام اوست)? (?

ابن خلدون با این اعتراف بسیار صریح، مسائلی را خلاف این اجماع و اتفاق نظر همه علما و ارباب حدیث مطرح می کند? اگر درست تحلیل کنیم خواهیم دید طرز تفکر ابن خلدون در چنان مسئله قطعی از همان منطق توجیهی سرچشمه می گیرد که درباره خاندان عصمت داشته است?

به هر حال،بنا به تحقیق وتتبع بسیار ارزشمند دانشمند معظم آیت الله جناب آقای لطف الله صافی گلپلیگانی در کتاب پر محتوای منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، شماره احادیث مربوط به حضرت مهدی صلوات الله علیه متجاوز از صدها حدیث است، ما در این عناوین و شماره احادیثی راکه جناب آقای گلپایگانی در کتاب مزبور آورده اند مطرح می کنیم?

فصل اول

باب اول:در احادیثی که دلالت می کند به این که امامان دوازده نفرند ??? ، حدیث?

باب دوم:عدد امامان مطابق عدد نقبای بنی اسراییل است?? ،حدیث?

باب سوم: ائمه دوازده نفر و اولین آن امامان امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت مهدی (ع) یکی از آنان است??? ، حدیث?

باب چهارم: ائمه دوازده نفر و اول آنان علی علیه السلام و آخرین آنان حضرت مهدی (ع) است?? ، حدیث?

باب پنجم: دوازده نفر بودن ائمه که آخر آنان حضرت مهدی علیه السلام است ?? ، حدیث?

باب ششم :ائمه دوازده نفرندو? نفر آنان اولاد امام حسین علیه السلام هستند و در بعضی از آن ها تصریح شده است که حضرت مهدی از جمله آنان اسن??? ، حدیث?

باب هفتم : ائمه ?? نفرند و? نفر از آن ها از اولاد امام حسین علیه السلام وامام نهم از آنان قائم و مهدی آنان است??? ،حدیث?

باب هشتم: امامان ?? نفر تعیین شده ونام های آنان مشخص است?

فصل دوم

درباره احادیثیکه ظهور حضرت مهدی ونام ها و اوصاف و خواص وشمایل وبشارت به او را مطرح می کند?? ، حدیث?

باب اول: ظهور و خروج آن حضرت??? ،حدیث?

باب دوم : حضرت مهدی سلا الله علیه از عترت و اهل بیت ونسل پیامبر اکرم(ص)است??? ،حدیث?

باب سوم: نام و کنیه آن حضرت نام وکنیه پیامبر اکرم است ?? ،حدیث ?

باب چهارم: شمایل آن حضرت ?? ،حدیث ?

باب پنجم : آن حضرت از اولاد امیرالمو منین علیه الیلام است ??? ، حدیث ?

باب ششم: آن حضرت از اولاد فاطمه علیهاالسلام است??? ، حدیث ?

باب هفتم : آن حضرت از اولاد سبطین ( امام حسن و امام حسین علیهما السلام ) است??? ،حدیث ?

باب هشتم : آن حضرت از فرزندان امام حسین علیه السلام است ??? ،حدیث ?

باب نهم: آن حضرت از امامان نه گانه از اولاد امام حسین علیهم الیلام است??? ،حدیث?

باب دهم: او نهمین از اولاد امام حسین علیه السلام است??? ، حدیث ?

باب یازدهم: او از اولاد علی بن الحسین امام زین العابدین علیهم السلام است??? ،حدیث?

باب دوازدهم: او هفتمین فرزند از اولاد امام محمد باقر علیهم السلام است ??? ،حدیث?

باب سیزدهم:او از اولاد امام صادق جعفر بن محمد علیهم السلام است ??? ، حدیث ?

باب چهاردهم:او ششمین فرزند از اولاد امام صادق علیه السلام است ?? ،حدیث?

باب پانزدهم:او از نسل حضرت موسی بن جعفر امام هفتم است ??? ،حدیث ?

باب شانزدهم: او پنجمین فرزند از اولاد حضرت موسی بن جعفر امام هفتم است?? ، حدیث?

باب هفدهم: او چهارمین فرزند از اولاد امامعلی بن موسی الرضا علیهماالسلام است?? ،حدیث?

باب هیجدهم: او سومین فرزند از اولاد امام محمد بن علی الرضا علیهم السلام است ?? ،حدیث?

باب نوزدهم: او از اولاد امام علی بن محمد علی بن موسی الرضا علیه السلام است?? ،حدیث?

باب بیستم: او جانشین امام علی النقی وفرزند ابو محمد الحسن علیهم السلام است??? ،حدیث?

باب بیست ویکم: نام پدر او حسن علیه السلام است??? ،حدیث?

باب بیست ودوم: او فرزند سرور کنیزان و بهترین آنان است? ،حدیث ?

باب بیست وسوم: هنگامی که سه اسم پشت سر هم آمدند ( محمد ،علی و حسن ) چهارم آنان حضرت قائم (ع) است ? ، حدیث?

بیست و چهارم: او دوازدهمین و خاتم امامان است ??? ، حدیث?

بیست و پنجم : اوست که زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد، بعد از آن که با ظلم و جور پر شده است ???،حدیث?

بیست وششم: برای او دو غیبت است که یکی از دیگری کوتاه تر است?? ،حدیث?

بیست و هفتم: برای او غیبت طولانی است تا آن گاه که خدا به او اجازه خروج دهد?? ،حدیث?

بیست وهشتم: علت غیبت آن حضرت ? ،حدیث?

بیست و نهم: در برخی از فواید وجود آن حضرت وبهره مند بودن مردم از او در دوران غیبت و تصرف او در امر? ،حدیث?

باب سی ام: او دارای عمر طولانی است ??? ،حدیث?

باب سی و یکم: او چهره جوان دارد و با مرور سالیان پیر نمی شود? ،حدیث?

باب سی و دوم: ولادت آن حضرت مخفی بوده است ?? ،حدیث?

باب سی و سوم: بیعت هیچ کس در گردن او نیست ?? ،حدیث?

باب سی وچهارم: او دشمنان خدا را می کشد و زمین را از شرک و هر گونه جور و ظلم و سلطه جباران پاک می کند و برای تاویل می جنگد? همان گونه که رسول خدا (ص) برای تنزیل قرآن جنگید?? ،حدیث?

باب سی و پنجم : اوست که امر خدا را اعلان و دین او را اظهار می کند? او با یاری خداوندی تایید و به وسیله فرشتگان الهی پیروز می شود?او اسلام را بر روی زمین گسترش می دهد و بر آن مسلط می شود وخدا زمین را به وسیله او احیا میکند پس از آن که زمین مرده باشد?? ،حدیث?

باب سی و ششم: مردم رابه هدایت و قرآن و سنت بر مممی گرداند ?? ،حدیث?

باب سی و هفتم: او از دشمنان خدا و رسول و ائمه علیهم السلام انتقام می کشد ? ،حدیث?

باب سی و هشتم : در آن حضرت سنت هایی از پیامبران است که از آن جمله غیبت است?? ،حدیث?

باب سی نهم : اوباشمشیر قیام می کند و قیام او برای کسی که پیش از آن ایمان نیاورده است، سودی نمی بخشد? ،حدیث?

باب چهلم: همه مردم به او تسلیم می شوند? ،حدیث?

باب چهل و یکم : سیرت (رفتار) آن حضرت ? ،حدیث?

باب چهل ودوم : زهد آن حضرت ? ،حدیث?

باب چهل و سوم : کمال عدالت و عدالت گستری و امنیت در حکومت او ? ،حدیث?

باب چهل و چهارم: علم آن حضرت ? ،حدیث?

باب چهل و پنجم : جود و سخای آن حضرت و کیفیت تقسیم مال ?? ،حدیث?

باب چهل و ششم: خداوند متعال برای اتمام حجت بر دشمنان معجزات پیامبران را با دست او آشکار می کند و میراث های پیامبران با اوست? ،حدیث?

باب چهل و هفتم : آن حضرت ظهور نمی کند مگر بعد از امتحان شدید و قرار گرفتن مردم با ایمان در تنگی ها و بلا های ?? ، حدیث?

باب چهل و هشتم : حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام به او اقتدا می کند? ،حدیث?

باب چهل و نهم : صاحب پرچم او و آن چه که بر آن پرچم نوشته شده است ? ،حدیث






نوشته شده در تاریخ شنبه 89 اردیبهشت 11 توسط کیوان
طبقه بندی: مهدویت در نهج البلاغه
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin