امام زمام (عج) در توقیعی می فرمایند:
«تقوا پیشه کنید، تسلیم ما باشید و کار را به ما واگذارید که بر ماست شما را از سرچشمه سیراب بیرون آوریم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوی ما بود ... به سمت راست میل نکنید و به سوی چپ نیز منحرف نشوید.» (1)
توجه به آن حضرت همراه با محبت امام زمان (ع) در توقیع شریفی خطاب به شیعیان می فرمایند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستی به سوی ما قرار دهید و در مسیر دستورات روشن و قطعی دین حرکت کنید که همانا من برای شما خیرخواهی می کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نیکو بودن شما و رحمت و مهربانیمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمی پرداختیم.»(2) ولایت حضرت علی (ع) در تشرف مرحوم علی بغدادی (ره) در مسیر کاظمین، ایشان پرسش هایی را از محضر امام زمان (ع) می پرسد از جمله می گوید: پرسیدم: «روزی نزد مرحوم شیخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنیدم که بر روی منبر می گفت: کسی که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجای بجای آورد و در میان صفا و مروه بمیرد ولی از دوستداران و محبان و موالیان امیرالمؤمنین (ع) نباشد برای او چیزی محسوب نمی شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آری والله برای او چیزی نیست.»
توسل به حضرت زینب (ع) جهت تعجیل در فرج در تشرف آقا شیخ حسن سامرایی (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زینب (ع) که فرج مرا نزدیک گرداند.» (3) عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج) در تشرف مرحوم شیخ محمد طاهر نجفی (ره) خادم مسجد کوفه، حضرت می فرمایند: «آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟» شیعیان چرا ما را نمی خواهند؟! . . ...
ام خالد عبدی، بانویی است که استاندار عراق، یوسف بن عمرو به سبب عقیده شیعی و پیروی از زید بن علی بن الحسین علیه السلام در کوفه، دست او را قطع کرد. وی در راه عقیده و عبادت خویش، استواری و پای بندی قاطعی داشت و در بیان معارف دین و ابراز عشق و ارادت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله برابر مخالفان، هیچ کوتاهی و مسامحه ای روا نمی داشت.(10)
یکی از آرزوهای دیرینه بشر گسترش عدالت به معنای واقعی در سرتاسر گیتی است و این آرزو به شکل نوعی اعتقاد در ادیان الهی تجلی نموده است. در طول تاریخ کسانی که مدعی تحقق این ایده شدند، طرح ها ریختند و چاره ها اندیشیدند، ولی نتوانستند بشر خسته دل را امیدی بخشند. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تنها چراغ فروزانی است که می تواند تاریکی ها و غبار خستگی را از انسان دور کند. روزی که او می آید و حکومت واحد جهانی تشکیل می دهد، انحراف ها و بی عدالتی ها را محو می سازد و ابرهای خودخواهی و نفاق را کنار می زند. در آستانه ظهور امام، حوادث شگفت انگیزی اتفاق می افتد که یکی از آن ها بازگشت گروهی از مؤمنان واقعی برای درک و تماشای عظمت و شوکت جهانی اسلام خواهد بود؛ البته عده ای از کافران بد طینت نیز در این میان پیش از آخرت به دنیا باز می گردند تا به سزای پاره ای از اعمال ننگین خود برسند.
رجعت کنندگان
روایاتی که رجعت کنندگان را معرفی می کند، به دو دسته تقسیم شده اند:
1? بعضی روایات به طور عموم دلالت می کند که تمام مؤمنان خالص (زن و مرد) و کفار و معاند (زن و مرد) که در طول تاریخ در روی زمین زندگی کرده اند، بر می گردند. امام صادق علیه السلام فرموده است: « همانا رجعت عمومی نیست؛ بلکه خصوصی است، بر نمی گردند مگر مؤمنان خالص و کفار محض».(1)
2? بعضی از روایات، رجعتکنندگان را با اسم و مشخصات معرفی می کند.
در این میان گروهی از یاوران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، زنانی هستند که خدا به برکت ظهور امام آنان را زنده می کند و آن ها بار دیگر به دنیا رجعت می کنند.
در منابع معتبر اسلامی، نام سیزده زن آمده است که به هنگام ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده خواهند شد و در لشکر امام به مداوای مجروحان جنگی و پرستاری بیماران خواهند پرداخت. در روایتی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: « همراه مهدی سیزده زن خواهند بود». مفضل بن عمر از حضرت پرسید: «آن ها را برای چه کاری می خواهد؟» حضرت فرمود: «برای مداوای مجروحان و رسیدگی به مریض ها؛ همان گونه که وقتی همراه پیامبر بودند، چنین میکردند». مفضل پرسید: «نام آن ها را بفرمایید». حضرت فرمود: «قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیّه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیه».(2)
هر چند در حدیث امام صادق علیه السلام فقط از نه نفر از آنان نام می برد، اما باید توجه داشت زنانی .... .
مرتبهی دیگر یاری امام علیه السلام ، یاری با عمل است اطاعت از امام در حقیقت با اطاعت اوامر و نواهی الهی تحقق پیدا میکند و با پی گرفتن و قبول این امر و نهیهاست که انسان می تواند امامش را یاری رساند .
سفارش امام صادق علیه السلام به تمام شیعیان چنین است :
« به هر کس از شیعیان که می بینی از من اطاعت می کند و سخن مرا می پذیرد ،سلام برسان و ( بگو) من شما را به تقوی و ورع در دین خود سفارش میکنم و اینکه برای خدا کوشش کنید ، راستگو باشید ، ادای امانت کنید ، سجدههای طولانی کنید و خوب همسایه داری کنید که پیامبر صلی الله علیه و آله این احکام را آوردهاند . امانت هر کس را - خوب یا بد که شما را امین خود دانسته - به او برگردانید ... با بستگان خود ارتباط و رسیدگی داشته باشید ، بر جنازههای آنها ( اهل سنت ) حاضر شوید ، به عیادت بیمارانشان بروید و حقوق آنها را ادا کنید .»(1)
امام صادق علیه السلام شیعیان را به تمام نیکوییها و خلقهای مبارک و خیر فرا خواندهاند. حتی آنها را به ارتباط مناسب با خویشاوندانی که به حقوق امام معترف نیستند ، دعوت کردهاند . به حقیقت میتوان حکمت این امر را در آن دید که سلوک الهی و نیکو، دیگران را به تشیع جذب میکند به گونهای که دیگران با دیدن اخلاق مناسب در ما ، آن را منتسب به امام عصر علیه السلام میدانند . لذا ائمه علیهم السلام ما را بر حذر داشتهاند از ارتکاب اعمالی که باعث سرزنش شدن ایشان می شود ما به واسطهی تشیعمان منسوب به امامیم و چون فرزندی برای ایشان ، عملمان به پدرمان منسوب است . همانگونه که اگر عمل فرزندی نامناسب باشد ، پدر و مادرش ملامت میشوند ، اگر ما نیز درست عمل نکنیم در واقع مایهی سرافکندگی و رسوایی و بدنامی امامان شدهایم لذاست که بسیار به ما سفارش کردهاند که بر خوردتان با دیگران به گونهای نباشد که ایشان را از دین و از ما -اهل بیت- زده و بریده کنید ، بلکه چون زیور و زینت ما باشید و باعث جذب و ربایش دیگران به طریق صحیح گردید :
« مردم را بدون ( بهرهگیری از ) زبانهایتان ] بلکه با اعمال نیکویتان [ دعوت به خوبیها کنید تا از شما (در امر دین) صداقت و ورع ببینید .» (2)
ورع لازمهی یاری عملی محدودهی احکام و دستورات عملی دین را هرگز نباید به صورت یک خط مویین مرزی دید که تا حد نهایت میتوان به آن نزدیک شد . دین ، دارای یک نوار مرزی است که هر چقدر از این نوار مرزی فاصله بگیریم به احتیاط و اجتناب خروج از دین بیشتر عمل کردهایم به بیان دیگر ، آنچه از روح روایات بر می آید این است که ما باید تا آنجایی پیش برویم
آیة الله العظمى بهجت(ره) در پاسخ به سؤال یکى از مسئولین حزب الله در مورد چگونگى امکان تشرف به محضر مقدس حضرت بقیة الله اعظم فرمود:
راه رسیدن به حضرت، یاد دائم آن بزرگوار است، یاد دائم و عدم غفلت لحظهاى از آن حضرت، آدمى را به محضر آن حضرت مىرساند. یاد دائم حضرت، کار مشکلى نیست حتى از تنفس فیزیکى بدن نیز آسانتر است. ولى همت مىخواهد. انسان عاشق حضرت، پس از توجه دائم همانند رسیدن به بلوغ، خود را طورى دیگر مىیابد.
----------------------------------------
برگرفته از کتاب تشرف یافتگان، (از مجموعه شمیم عرش)، پژوهشکده تزکیه اخلاقى امام على علیهالسلام .
گروه دین و اندیشه تبیان،
طبقه بندی: چگونه امام زمان(عج) را ببینیم؟
قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مىآمد و از دیدگاه مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار مىرفت که «شاه» سر سپرده غرب و همپیمان اسرائیل بر آن حکومت مىکرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن مرقد مطهر امام رضا، علیهالسلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى تاریخى اصیل و ریشهدار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مىخوریم و آنها را بررسى مىکنیم، به یکدیگر مىگوییم: این روایات مانند روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مىنماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیلهها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمىتواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مىباشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.
این طرز فکر رایجبین ما بود، که امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانى و نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بودهاند، به دلیل اینکه آنان طرفداران تمدنى کفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بودهاند که سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربىاش براى ایجاد چنین تز و طرز فکرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مىکردند. ... تا اینکه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود که در قرنهاى گذشته بىسابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه کشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود که همهجا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یکى از صدها عنوانى که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت» بود که در آن آمده بود: «پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمىگزیند» این نوشتهها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتى که از پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد...
زنان در حکومت امام زمان، عجّل اللّه تعالی فرجه
امروز بانوان همانند بسیاری از مردم به آینده می اندیشند؛ به یک انقلاب جهانی و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرتهای بزرگ غلبه پیدا می کند! آیا برنامه های اوچیست؟ چه کسانی با او همکاری می کنند و زنان در آن زمان چه نقشی دارند؟ دشمنانش چه کسانی اند و راز و رمز موفقیتش در گرو چیست؟
ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایّام غیبت و ظهور امام زمان، علیه السلام، را مورد بررسی قرار می دهیم.
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا بسلامت دارش
منتظر کیست؟ انتظار چیست؟ از کجا بفهمیم منتظر آقائیم؟ این سؤالات زیبایی است که دلدادگان مهدی (عج) بارها از خود می پرسند و می خواهند بدانند چه باید بکنند تا آنها هم از منتظران واقعی امام (عج) باشند. خدا را شکر کنید که این اشتیاق را در شما نیز قرار داده است.
به طور خلاصه می توان گفت که: منتظر واقعی کسی است که تمام حرکات و سکناتش حکایت از انتظار داشته باشد. کسی که انتظار مهمانی را می کشد. به نظافت خانه می پردازد، لباس مرتب می پوشد و همه چیز را فراهم می کند تا به محض ورود مهمان، به بهترین نحو از او پذیرایی کند. انتظار امام زمان (عج) لحظه به لحظه است. باید به گونه ای منتظر بود که هر لحظه خبر ظهور آقا به گوش رسد، آماده باشیم. اهل گناه و دلبسته به دنیا نمی تواند نام خود را منتظر بنامد.
بعضی از وظایف منتظر واقعی را چنین می توان برشمرد:
1- معرفت و شناخت امام:
در احادیث وارد شده است که "هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است." باید توجه داشت این معرفت به دو گونه است:
الف- معرفت تاریخی یعنی اینکه بدانیم امام زمان (عج) فرزند کیست؟ چندمین امام است؟ دوران غیبت صغری چگونه بوده است؟ و مانند آن.
ب- شناخت نورانیت و مقام والای امام و ارزش حضرت در بارگاه الهی و بهره هایی که می توان از وجود پرنورش گرفت.
شدّت فتنه ها و کثرت ابتلائات و فزونى مشاکل و انحرافات در دوره غیبت حضرت مهدى(علیه السلام)، اقتضا مى کند که ایمان آوردگان و پیروان ولایت همواره بر حذر بوده، و نسبت به عقیده و عمل خویش مراقبت بیشترى داشته باشند. در این باب، نکاتى چند از کلام معصومین سلام اللّه علیهم، دقت و تعمّق بیشترى مى طلبد:
الف) تمسک به ریسمان ولایت:
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«یأتى على النّاس زمان یغیب عنهم امامهم»، زمانى بر مردم فرا رسد که پیشواى شان غایب گردد.
زراره پرسید: در آن زمان مردم چه کنند؟ فرمود:
«یتمسّکون بالأمر الذى هم علیه حتّى یتبیّن لهم»، به همان امر ولایتى که دارند چنگ زنند، تا بر ایشان تبیین شود.
و در کلامى دیگر فرمود: «طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فى غیبة قائمنا».
خوشا به حال شیعیان ما ! آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان ولایت ما تمسک می جویند.
راستى در آن زمان که امام و پیشواى مردم، در دسترس آنان نباشد و دامهاى شیطان براى جدا کردن آنان از ولایت اهلبیت (علیهم السلام) که همان صراط مستقیم خداست، در همه جا پراکنده شده باشد، چه وسیله اى مطمئن تر از «حبل ولایت» میتوان یافت که بتواند از «افتادن به چاه ضلالت» و «گرفتار شدن به دام انحراف» جلوگیرى کند؟!
ب) تمسک به تقوى:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إن لصاحب هذا الامر غیبةً فلیتّق اللّه عبدٌ و لیتمسّک بدینه».
«به یقین صاحب این امر را غیبتى هست، پس هر بنده اى باید به تقواى الهى روى آورد و به دینش چنگ زند.»
همین تقواست که روشن بینى و رزق بى حساب و گشایش الهى را نصیب انسان مى سازد، و همین تقواست که در لحظه هاى خوف و خطر دل را آرامش مى دهد، و همین تقواست که در دوران فتنه خیز غیبت، مایه رستگارى انسانهاست.
ج) طلب معرفت:
زراره گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم اگر زمان غیبت فرزندت مهدى (علیه السلام) را درک کردم چه کنم؟
فرمود: این دعا را بخوان; «اللّهم عرّفنى نفسک، فانّک إن لم تعرّفنى نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنى رسولک فانّک إن لم تعرّفنى رسولک لم اعرف حجّتک اللّهم عرّفنى حجّتک فانّک إن لم تعرّفنى حجّتک ضللت عن دینى
«خدایا خودت را به من بشناسان که اگر تو خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نتوانم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر تو پیامبرت را به من نشناسانى، حجّتت را نتوانم شناخت. خدایا حجت خود را به من بشناسان که اگر تو حجّتت را به من نشناسانى از دینم گمراه خواهم شد.»
1 ـ معرفتها را از خدا باید طلبید.
2 ـ شناخت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) تابع شناخت خدا، و شناخت حجّت متفرّع برشناخت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است.
3 ـ اگرچه بدون شناخت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، شناخت حجّت ممکن نیست، امّا گمراهى از دین در اثر عدم شناخت حجّت لازم مىآید.
به عبارت دیگر، عدم گمراهى از دین، بدون شناخت حجّت، تضمین نمىشود.
و بدیهى است که هردعایى، تنها پشتوانه حرکت به حساب مى آید، اصل دعاء ابراز نیاز درونى و طلب تأیید الهى، در حرکت بیرونى است.
نیاز به معرفت که احساس شد و حرکت براى کسب معارف که توسط بنده آغاز گردید. اگر دل با خدا باشد و گام در راه او قرار گیرد وصول به معرفت تضمین شده است.
«قل ما یعبؤ بکم ربّى لولا دعاؤکم».
«بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنایتى نکند.»