این تعبیرى که در قرآن دارد با همه معناهاى گوناگونى که آقایان مىکنند. به نظر بنده یک معناى بالاتر است، البته ما باز هم ریزهخوار سر سفره آن ها هستیم و هر چه داریم از خاندان نبوت و ائمه علیهمالسلام داریم. این که خدا مىفرماید: (بقیّةالله خیرٌ لکم) بعد مىفرماید: (ان کنتم مؤمنین) ان کنتم مؤمنینش را چه جور معنا مىکنید؟ ان کنتم مؤمنین یعنى چه؟ بقیّة الله خیر لکم ان کنتم یعنى چه؟ یعنى وجود آقا براى غیرمؤمنین خیر نیست.
با این که وجود امام زمان براى همه خیر است براى کل ممکنات . چه حسابى است که حضرت بارى تعالى اینجا مىفرماید: (بقیّة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین). این را اگر بخواهید بشکافید ... البته چندین معنا شده. یکى از معانىاش را اشاره مىکنم آقایان تفسیرها را ببینید ان کنتم مؤمنین چند گونه معنا شده ؛ مهمترین آن درک است یعنى کأنه اگر شما بفهمید که این وجود مبارک است ان کنتم مؤمنین نه قید است براى نفس خیریت زیرا که وجود بارى تعالى وجودش خیر مسلم است؛ چه شما قبول بکنید چه نکنید. همچنین وجود حضرت هم خیر است، ولى فهمش براى ما مهم مىباشد. در چه صورت من مىتوانم وجود مبارک آقا را خیر ببینم؟ آن موقعى که درک بکنم که وجود آقا چقدر براى من ضرورت دارد.
حتى در یک روایت هم حضرت فرمود آقایان، شیعیان ما، فجعلوا لِقائمنا سهما؛ حضرت فرمود: یک سهمى هم براى امام زمان(عج) بگذارید. لا اله الا الله چه تعبیرى حضرت به کار مىبرد؛ براى امام زمان(عج) هم سهم بگذارید؛ یعنى بفهمید که امام زمان چه کسى است. اگر چنین کارى کردید، سهمى قرار دادید. خدا مىفرماید:«لو عَلِمَ اللَّه مِنْ نیْتَکُمْ ذلک؛»اگر خدا از نیت شما آن را دانست خدا که مىداند کنایه از خارجیت شىء است. اگر در نیت شما چنین باشد چه بسا خدا عمر شما را طولانى کند که «جَعلکم الله من اَعْوانِه و اَنصارِه» این تکلیف ما را روشن کرده که ما چطور مىتوانیم جزء یاران آقا باشیم.
وجود آقا امام زمان براى غیر مؤمنین خیر نیست.
مهم است که درک این مطلب را آدم بکند که وجود مبارک آقا براى ما یک وجودى است که دایره مدار هستى ما بوده، حیات ما بوده، وجود حقیقى این عالم مرتبط به حضرت است؛ «بیمنه رزق الورى و بوجوده ثبتت الارض والسماء» واقعیت وجود من این است: من کسى نیستم، وابسته به وجود حقیقت آقا هستم چرا؟ براى این که او کدخداى عالم طبیعت است به قول حکماى پهلویون ـ آنها این تعبیر را مىکنند ـ این وجودى که آن را تعبیر مىکنند، به کدبانو، کدبانو و کدخداى عالم طبیعت یا به قول فلسفه ارسطو که تعبیر مىکند به عقل فعال، اینها هر کدام به لسان خودشان حرف مىزنند. حکما و عرفا تعبیر مىکنند به کلمة القدسیة الهیة.
اما تمام اینها را بگذارید کنار، به زبان انبیا بگوئیم، به زبان اولیاى دین؛ یعنى حجةالله بگویم که حضرت امام هادى علیهالسلام فرمود: اسم آقا را نبرید. طرف عرض کرد یابن رسولاللّه پس ما چه بگوییم حضرت فرمود به این تعبیر او را بخوانید: حجةُ آل محمد صلوات الله علیهم. عنایت داشته باشید چه مىخواهم بگویم؛ واقعیت این است که این وجود مبارک یک وجودى است که وجود تمام این عالم وابسته به وجود اوست. حالا من نمىخواهم العیاذ بالله تعبیر بکنم به چیزى که خداى نخواسته یک جورى برداشت بشود. خوب بعضىها مىگویند شما آن قدر امامها را بالا مىبرید که کأنه العیاذ بالله ایشان را جاى حضرت رُبوبى مىگذارید.
نه ما نمىخواهیم این کار را بکنیم؛ چرا که خودشان هم افتخار مىکنند که بنده خدا هستند، ولى گفتند «نَزِّلُونا عَنِ الرُبوبیة و قولوا فِینا ما شِئْتُم» قربانشان بشوم فرمود: از مرحله الوهیت بیایید پایین آن وقت هرچه خواستید بگویید همین هم است، ما که مىگوییم وجود این عالم، حیات این عالم، قدرت این عالم و مظهر تمام این کمالات در وجود مبارک آقاست بله یکى از عزیزان داشتند به حرم حضرت معصومه( علیهاالسلام) مىرفتند که آمد جلو به من فرمود: فلانى این آیه شریفه که خدا مىفرماید: (قل ادعوالله او ادعوا الرحمن ایّاما تدعوا فله الاسماء الحسنى) خدا را بخوانید به اسماء حسنایش منظور چیست؟ این اسماء الحسنى که مىگویند مظهرش خود ائمه هستند، ائمه مظهر صفات جمالى حضرت بارى تعالى هستند، قدرت مىخواهید امام زمان را ببینید، کمالات حضرت بارى تعالى را مىخواهید یا صفات جمالى در وجود مبارک امام است .
آنچه بخواهید خدا در اختیار امام قرار داده . همه ما عقیده مان این است که اگر امام غیر از این باشد ما او را امام نمىدانیم. امام قدرت تمام این عالم است. منتها بنده یک جلسهاى داشتم با آقایى که از آفریقا آمده بود به نام ملا اصغر که اخیرا فوت کرده است. خیلى موجه بود در کشور آفریقایى و نماینده مراجع در زمان گذشته بود و ایشان آمدند ایران، دیدارى داشتند با آقایان و ضمنا به من گفتند: آقا ایشان هم مىخواهد با شما یک دیدارى داشته باشد و سؤالاتى دارد. گفتم مانعى ندارد یک جلسهاى گذاشتند براى بحث، من یادم نمىرود یکى از سؤالات ایشان همین بود که بفرمایید امام زمان علیهالسلام که مىگویند در پرده غیبت هست خوب آیا در پرده غیبت بودن بیشتر نفعش به جامعه مىرسد یا اگر بنا بود محضرش شرفیاب مىشدیم؟ خوب این چیست که حضرت فرموده من پشت پرده غیبت هستم، وجود من هم پشت پرده غیبت مانند خورشید است پشت ابر؛ حضرت فرمود که همین طور که آفتاب پشت ابر هم بىنفع نیست، من هم به همین گونهام.
بعد ایشان فرمود من مطالعات عمیقى درباره ولى امر(علیهالسلام) دارم ایشان ادعا کرد حالا من نمىدانم تا چه اندازه این ادعایش درست بود او مىگفت: من هزار تا کتاب در این باره مطالعه کردم، او مىگفت با این حال من درباره غیبت امام زمان قانع نشدم؛ که حضرت پشت پرده غیبت باشد.
برگرفته از سخنرانی حضرت آیت الله علوی گرگانی
تنظیم و ویرایش: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی