شدّت فتنه ها و کثرت ابتلائات و فزونى مشاکل و انحرافات در دوره غیبت حضرت مهدى(علیه السلام)، اقتضا مى کند که ایمان آوردگان و پیروان ولایت همواره بر حذر بوده، و نسبت به عقیده و عمل خویش مراقبت بیشترى داشته باشند. در این باب، نکاتى چند از کلام معصومین سلام اللّه علیهم، دقت و تعمّق بیشترى مى طلبد:
الف) تمسک به ریسمان ولایت:
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«یأتى على النّاس زمان یغیب عنهم امامهم»، زمانى بر مردم فرا رسد که پیشواى شان غایب گردد.
زراره پرسید: در آن زمان مردم چه کنند؟ فرمود:
«یتمسّکون بالأمر الذى هم علیه حتّى یتبیّن لهم»، به همان امر ولایتى که دارند چنگ زنند، تا بر ایشان تبیین شود.
و در کلامى دیگر فرمود: «طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فى غیبة قائمنا».
خوشا به حال شیعیان ما ! آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان ولایت ما تمسک می جویند.
راستى در آن زمان که امام و پیشواى مردم، در دسترس آنان نباشد و دامهاى شیطان براى جدا کردن آنان از ولایت اهلبیت (علیهم السلام) که همان صراط مستقیم خداست، در همه جا پراکنده شده باشد، چه وسیله اى مطمئن تر از «حبل ولایت» میتوان یافت که بتواند از «افتادن به چاه ضلالت» و «گرفتار شدن به دام انحراف» جلوگیرى کند؟!
ب) تمسک به تقوى:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إن لصاحب هذا الامر غیبةً فلیتّق اللّه عبدٌ و لیتمسّک بدینه».
«به یقین صاحب این امر را غیبتى هست، پس هر بنده اى باید به تقواى الهى روى آورد و به دینش چنگ زند.»
همین تقواست که روشن بینى و رزق بى حساب و گشایش الهى را نصیب انسان مى سازد، و همین تقواست که در لحظه هاى خوف و خطر دل را آرامش مى دهد، و همین تقواست که در دوران فتنه خیز غیبت، مایه رستگارى انسانهاست.
ج) طلب معرفت:
زراره گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم اگر زمان غیبت فرزندت مهدى (علیه السلام) را درک کردم چه کنم؟
فرمود: این دعا را بخوان; «اللّهم عرّفنى نفسک، فانّک إن لم تعرّفنى نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنى رسولک فانّک إن لم تعرّفنى رسولک لم اعرف حجّتک اللّهم عرّفنى حجّتک فانّک إن لم تعرّفنى حجّتک ضللت عن دینى
«خدایا خودت را به من بشناسان که اگر تو خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نتوانم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر تو پیامبرت را به من نشناسانى، حجّتت را نتوانم شناخت. خدایا حجت خود را به من بشناسان که اگر تو حجّتت را به من نشناسانى از دینم گمراه خواهم شد.»
1 ـ معرفتها را از خدا باید طلبید.
2 ـ شناخت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) تابع شناخت خدا، و شناخت حجّت متفرّع برشناخت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است.
3 ـ اگرچه بدون شناخت خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، شناخت حجّت ممکن نیست، امّا گمراهى از دین در اثر عدم شناخت حجّت لازم مىآید.
به عبارت دیگر، عدم گمراهى از دین، بدون شناخت حجّت، تضمین نمىشود.
و بدیهى است که هردعایى، تنها پشتوانه حرکت به حساب مى آید، اصل دعاء ابراز نیاز درونى و طلب تأیید الهى، در حرکت بیرونى است.
نیاز به معرفت که احساس شد و حرکت براى کسب معارف که توسط بنده آغاز گردید. اگر دل با خدا باشد و گام در راه او قرار گیرد وصول به معرفت تضمین شده است.
«قل ما یعبؤ بکم ربّى لولا دعاؤکم».
«بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنایتى نکند.»
هـ ) تقیّه به عنوان سلاح مقاومت:
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «لا دین لمن لاورع له، و لا ایمان لمن لاتقیّة له إن اکرمکم عند اللّه أعملکم بالتّقیّة فقیل له: یابن رسول اللّه إلى متى؟ قال: إلى یوم الوقت المعلوم، و هو یوم خروج قائمنا اهل البیت.»
«کسى که از گناه نپرهیزد، دین ندارد و کسى که تقیّه نداشته باشد، ایمان ندارد همانا گرامىترین شما نزد خدا، کسى است که به تقیّه بیشتر و بهتر عمل کند.»
گفته شد: اى فرزند رسول خدا تا کى؟
فرمود: «تا روز «وقت معلوم» که همان روز ظهور و زمان قیام قائم ما اهلبیت است.
«تقیّه» هرگز به معناى «دم فروبستن» و «بى تفاوت ماندن» و بنا به «مصلحت اصطلاحى» رفتار کردن و «نان به نرخ روز خوردن» نیست.
«تقیّه» هرگز به معناى «دست کشیدن از آرمانها» و همراه شدن با هرکس و ناکس نیست. تقیّه اى که از وظایف شیعیان در دوران غیبت حضرت مهدى(علیه السلام) شمرده شده و ارزشى هم سنگ با «تقوى» دارد وعدم رعایتش مساوى «با بى ایمانى» شمرده شده، نوعى سلاح مقاومت است.
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیات (95 تا 97) سوره کهف که در باره بناى سدّ، توسط ذوالقرنین است و طى آنان از سدّى بلند که دشمنان نتوانند بر فرازش روند و از شکافتنش ناتوان باشند حکایت شده است مىفرماید:
«اذا عَمِلتَ بالتقیّة لم یقدروا لک على حیلة و هو الحصن الحصین وصار بینک و بین اعداء اللّه سداً لایستطیعون له نقباً».
هنگامى که به تقیّه عمل کنى چاره اى علیه تو نمى یابند ونمى توانند با تو نیرنگ بازند، و آن به مانند دژى استوار و محکم است و بین تو و دشمنان خدا سدّى نفوذ ناپذیر ایجاد مى کند.»
پس تقیه، چاره اى براى در امان ماندن از دشمن مقتدر و فرصتى براى قدرت یافتن خویش است تا نیروها بیهوده هدر نروند و در موقع مناسب توان ضربه زدن به دشمن را داشته باشند.
هـ) انتظار آگاهانه:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اقرب، ما یکون العباد من اللّه جلّ ذکره و أرضى ما یکون عنهم اذا افتقدوا حجّة اللّه جلّ و عزّ و لم یظهر لهم و لم یعلموا مکانه و هم فى ذلک یعلمون أنّه لم تَبطُل حجّة اللّه جلّ ذکره و لامیثاقه، فعندها فتوقّعوا الفرج صباحاً و مساءً...»
«زمانى که بندگان به خداى بزرگ نزدیک ترند و خدا از ایشان بیشتر راضى است، زمانى است که حجت خداى تعالى از میان آنان ناپدید گردد و ظاهر نشود و آنان جایش را هم ندانند. با این همه بدانند که حجت و میثاق خدا از بین نرفته و باطل نشده است. در آن حال، در هر صبح و شام، چشم انتظار فرج باشید».
فضیلت بندگان خدا در این زمان و رضایت بیشتر خداوند از آنان، بدین جهت است که آنان بى آنکه امام خویش را ببینند و معجزاتش را مشاهده کنند و در حیرتها به درخانه اش پناهنده شوند، تنها با اعتماد به خدا و پایبندى به تقوى و دوستى اهلبیت، میثاق الهى را نگاهبانى کرده ومرزهاى عقیده را پاس مى دارند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «یا ابا بصیر! طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره، اولئک اولیاء اللّه الذین لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.»
«اى ابوبصیر! خوشا به حال شیعیان قائم ما که در دوران غیبت او در انتظار ظهورش به سر مى برند و در دوران ظهورش به اطاعت او روى مى کنند، آنان اولیاى خدا هستند که هیچ ترس و اندوهى بر ایشان نیست.»
باهم آمدن دو وصفِ «انتظار در غیبت» و «اطاعت در ظهور»، براى شیعیان حضرت قائم(علیه السلام)، نشان دهنده نوعى ملازمت بین ایندو وصف است. به این معنا که شیعیان منتظر در دوران غیبت چنان امام خود را شناخته و در اطاعتش مى کوشند که اگر دوران ظهور تحقق مى یافت، در زمره مطیعین حقیقى او بودند.
هـ ) حزن و اندوه بر مصائب غیبت و دعا براى ظهور :
سدیر صیرفى گوید: با برخى از اصحاب بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم، او را نشسته بر خاک دیدیم، در حالى که عبایى خشن با آستین کوتاه پوشیده و با قلبى سوخته، همچون مادر فرزند از دست داده، مى گریست، رنگ چهره اش تغییر کرده و اندوه از گونه هاى مبارکش پیدا بود و اشکهایش، لباسش را خیس کرده بود وناله مى کرد:
«مولاى من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش دلم را از من گرفته است!
مولاى من! غیبت تو، بلا و مصیبت مرا به فاجعه هاى ابدى پیوند داده، و از دست دادن یاران، یکى پس از دیگرى، اجتماع و شماره ما را از بین برده، هنوز سوزش اشکى که از چشمم مى ریزد و نالهاى که از دلم بر مى خیزد با یاد بلاها و سختى هاى ـ دوران غیبت تو ـ پایان نیافته که درد و رنج شدیدتر و دردناکترى در برابر دیدگانم شکل مى گیرد!»
امام زمان(علیه السلام) مى فرماید: «اکثر و الدعاء بتعجیل الفرج».
«براى نزدیک شدن ظهور و فرج، بسیار دعا کنید.»
منبع: www.rahpouyan.com