مرتبهی دیگر یاری امام علیه السلام ، یاری با عمل است اطاعت از امام در حقیقت با اطاعت اوامر و نواهی الهی تحقق پیدا میکند و با پی گرفتن و قبول این امر و نهیهاست که انسان می تواند امامش را یاری رساند .
سفارش امام صادق علیه السلام به تمام شیعیان چنین است :
« به هر کس از شیعیان که می بینی از من اطاعت می کند و سخن مرا می پذیرد ،سلام برسان و ( بگو) من شما را به تقوی و ورع در دین خود سفارش میکنم و اینکه برای خدا کوشش کنید ، راستگو باشید ، ادای امانت کنید ، سجدههای طولانی کنید و خوب همسایه داری کنید که پیامبر صلی الله علیه و آله این احکام را آوردهاند . امانت هر کس را - خوب یا بد که شما را امین خود دانسته - به او برگردانید ... با بستگان خود ارتباط و رسیدگی داشته باشید ، بر جنازههای آنها ( اهل سنت ) حاضر شوید ، به عیادت بیمارانشان بروید و حقوق آنها را ادا کنید .»(1)
امام صادق علیه السلام شیعیان را به تمام نیکوییها و خلقهای مبارک و خیر فرا خواندهاند. حتی آنها را به ارتباط مناسب با خویشاوندانی که به حقوق امام معترف نیستند ، دعوت کردهاند . به حقیقت میتوان حکمت این امر را در آن دید که سلوک الهی و نیکو، دیگران را به تشیع جذب میکند به گونهای که دیگران با دیدن اخلاق مناسب در ما ، آن را منتسب به امام عصر علیه السلام میدانند . لذا ائمه علیهم السلام ما را بر حذر داشتهاند از ارتکاب اعمالی که باعث سرزنش شدن ایشان می شود ما به واسطهی تشیعمان منسوب به امامیم و چون فرزندی برای ایشان ، عملمان به پدرمان منسوب است . همانگونه که اگر عمل فرزندی نامناسب باشد ، پدر و مادرش ملامت میشوند ، اگر ما نیز درست عمل نکنیم در واقع مایهی سرافکندگی و رسوایی و بدنامی امامان شدهایم لذاست که بسیار به ما سفارش کردهاند که بر خوردتان با دیگران به گونهای نباشد که ایشان را از دین و از ما -اهل بیت- زده و بریده کنید ، بلکه چون زیور و زینت ما باشید و باعث جذب و ربایش دیگران به طریق صحیح گردید :
« مردم را بدون ( بهرهگیری از ) زبانهایتان ] بلکه با اعمال نیکویتان [ دعوت به خوبیها کنید تا از شما (در امر دین) صداقت و ورع ببینید .» (2)
ورع لازمهی یاری عملی محدودهی احکام و دستورات عملی دین را هرگز نباید به صورت یک خط مویین مرزی دید که تا حد نهایت میتوان به آن نزدیک شد . دین ، دارای یک نوار مرزی است که هر چقدر از این نوار مرزی فاصله بگیریم به احتیاط و اجتناب خروج از دین بیشتر عمل کردهایم به بیان دیگر ، آنچه از روح روایات بر می آید این است که ما باید تا آنجایی پیش برویم
که یقین کنیم به حرام در نمیغلتیم و اگر کمترین احتمالی برای به حرام افتادن باشد وظیفهی عقلی ، تربیتی و پیش گیرانهی ما دوری از آن عمل است . این روحیهی صیانت از دین را که آدمی همهاش در پی این باشد که نکند ناخودآگاه دست به معصیت برد « ورع » نام مینهند . اگر به حلیت چیزی مطمئن نیستیم و یقین نداریم که دست یازیدن به آن ، معصیت خدا نیست، نباید به آن نزدیک شویم. در ارتباط با مسائل شبهه ناک که اختلاف در حکم مراجع وجود دارد یا تشخیص مصادیق حرام به عهدهی مکلف قرار داده شده ، چنین حقیقتی رخ مینماید .
امام صادق علیه السلام میفرمایند :
علیکم بالورع فإنه الدین الذی نلازمه و ندین الله به و نریده ممن یوالنا.(3)
بر شماست به رعایت ورع ، به درستی که ورع آن دینی است که ما ملتزم به آن هستیم وخدا را به وسیلهی آن بندگی می کنیم و همین را از اهل ولایت و محبت خود انتظار داریم .
آنچه امام عصر علیه السلام از ما میخواهند دارا بودن همین شیوه و سبک در زندگی است . در حقیقت کسی که دین خود را چون گوهری نگهداری میکند ، هر لحظه هول و هراس آن را دارد که نکند دزد معصیت به آن بزند و گوهرش را برباید . لذا نهایت احتیاط را به خرج می دهد.
رعایت ورع در خانمها
رعایت این محدودهها و صیانت از دین و تقوای الهی در مراتب گستردهتری برای خانمها مطرح است .سیرهی عملی حضرت زهرا علیهما السلام به خوبی میتواند در این راه رهبری کند .
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که :
امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام نزد پیامبر رفتند تا ایشان در مورد وظایف خاص هر کدام حکم فرمایند : پیامبر صلی الله علیه و آله چنین حکم فرمودند که حضرت زهرا علیهما السلام کارهای داخل منزل را انجام دهند و امیرالمومنین علیه السلام وظایف خارج از خانه را بر عهده گیرند.
اینجا بود که حضرت زهرا علیهما السلام فرمودند :« جز خدا کسی نمیداند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا تماس و برخورد با نامحرم را از دوش من برداشتند .» (4)
انسان در مسیر انجام کارهای مشروع ( مستحب یا واجب ) در ارتباط با نامحرم نباید از حد مجاز شرعی تجاوز کند که یکی از مصادیق آن شوخی بانامحرم است .
ابوبصیر که از یاران و شاگردان برجستهی امام صادق و امام باقر علیهما السلام بوده و احادیث بسیار از قول او نقل شده می گوید :
« به زنی یاد میدادم ، پس ] در حین درس [ با او یک شوخی کردم ، وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم بدون مقدمه به من فرمودند : به آن زن چه گفتی ؟ ابوبصیر میگوید : صورتم را ] از خجالت [ پوشاندم حضرت فرمودند : دیگرپیش آن زن برنگرد .» (9)
ابوبصیر شخصیتی مورد توجه و علاقهی امام بوده است ، ولی به هر حال معصوم نبوده و در یک لحظه ، در ضمن تعلیم قرآن - که یک امر کاملاً دینی و مورد رضای خداست -از حد مجاز شرع در ارتباط با نامحرم تجاوز میکند همین امر باعث می شود که امام زمانش از او آزرده شوند و به او دستور دهند که دیگر با آن زن نامحرم رفت و آمد نکند و از خیر تعلیم قرآن به او بگذرد .
این درسی است برای همهی شیعیان که ارتباط با نامحرم به امور غیر ضروری کشیده نشود و تماس آنها - حتی در سخن گفتن - سنجیده و حساب شده باشد و از شوخی با نامحرم اجتناب کنند. خلاصه دقت در این امرلازم است ، نباید رعایت مسائلی را که در شرع چنین واضح و روشن است از مصادیق مقدس بازی و افراطی گری دانست . این گونه برخود ، خود مصداق نیرنگ شیطان است و کسانی که مشتاق یاری امام عصر علیه السلام هستند باید از این سطحی نگری اجتناب کنند.
ندای یاری طلبی فرزند حسین علیه السلام در دهلیزهای عصر پیچیده است و اگر من و تو هم شمشیر بر زین بگذاریم و راه پس را پیش گیریم دیگر چه کسی برای او باقی میماند . بیا تا لااقل غصهاش را بخوریم و در آسیای این غصه برای او خرد شویم ! بیا نگذاریم بیش از این عزیز فاطمه سر بر دیوارهای بیکسی بگذارد و غربت زده اشک بریزد ، بیا .....
پی نوشتها :
(1) اصول کافی ، کتاب العشره.
(2) بحارالانوار ، ج71 ، ص7.
(3) بحارالانوار ، ج70 ، ص306.
(4) وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 89.
(5) وسائل الشیعه ، ج 14 ، 174.
(6) بحارالانوار ، ج83 ، ص371.
(7) بحارالانوار ، ج103 ، ص250.
(8) وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 129.
(9) وسائل الشیعه ، ج 14 ، باب 106.